نفس مامان و بابا

انتخاب اسم

سلام جووووووونم مامانی و بابایی بعد از کلی گشتن تو اینترنت روی اسم محمد صدرا به توافق رسیدن البته هنوز صددرصد نشده بود اما بعد از اینکه عزیزجون گفت که اقاجون دوست داره توی اسم شما دردونه مامان و بابا محمد داشته باشه اسم شماهم تصویب شد امیدوارم خوشت بیاد عزیزم محمد صدرا جوووووووووون دوست دارم قدر همه ی دنیا ...
19 مرداد 1393

اولین خرید

سلام گل پسری اینم اولین خرید باباجوووووون و مامان جوووووووون برای عشقشونه منتظریم بیای این لباس ها رو تو تنت ببینیم عشق بااااااااااااااااااااااااااااااااابااااااااااااااااااااااااااااا و ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااماااااااااااااااااااااااااااااااااااان   ...
18 مرداد 1393

تشکر از عمه جون

سلام نفس بابا و مامان تو این مدت عمه جون زحمت میکشید و مطلب میزاشت تو وبلاگت از این به بعد مامانی و بابایی هم اومدن که تک تک خاطرات رو برات ثبت کنن عشق مامانی و بابایی و عمه جون و مادر جون و پدر جون و عزیز جون و آقاجون و… عمه جون دست درد نکنه که به فکر من بودی
13 مرداد 1393

این چند روز

سلام عشق عمه جون تو این چند روز تو کلی خسته شدی....... اول از همه مامان گلت چهارشنبه رفت و جواب آزمایش سلامت جنین رو گرفت و برد دکتر خدا رو شکر شما سلامت کامل داری...............الهی که فدات بشه عمه پنجشنبه و جمعه مامانی کلی خسته شد. پنجشنبه خودش مهمون داشت منم خونه عزیزجون که فردا شب مهمون داشت بودم تا بهش کمک کنم دیر رفتم خونتون تا به مامانی کمک کنم خلتصش اینکه مامان کلی خسته شد دست تنها فردا شبش هم که عزیزجون کلی مهمون داشت و مامانی خیلی خیلی خسته شد زنداداش عزیزم خدا قوت...................ایشالله به زودی نی نی جونت دنیا بیاد عشق عمه دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم ...
5 مرداد 1393

آزمایش سلامت جنین

سلام به پسری عمه دیروز یعنی یکشنبه مامانی رفت برا آزمایش جنین....... به امید خدا هیچ مشکلی نیست......و تو سالم باشی و سالم به دنیا به دنیا بیایی جواب آزمایش چهارشنبه داده میشه وقتی مامانی جواب گرفت میام و برات مینویسم که جیگر عمه در چه حاله.. دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم
30 تير 1393

سورپرایز

سلام عشق عمه اینو میدونی نفس عمه جونی...... حالا بریم سر وقت سورپرایز دیروز خونه عزیز جون اینها زنگ زدم که باباجون گوشی گرفت و گفت که عزیزجون به همراه مامانی رفتن بیرون.... دوباره من بعد افطار براش زنگ زدم........به عزیزجون گفتم مادرشوهر و عروس کجا بودین رفته بودین بازار چی خریدین............که یه دفعه دیدم عزیزجون میگه رفتیم و برا پسرت رفیق آوردیم... اولش من اصلا متوجه نشدم.............. بله........بله مامانی نازت رفته بود سونو قرار نبود که این هفته بره و من با این مدل گفتن عزیز جون کلی سورپرایز شدم عشق عمه بالاخره جنسیت مشخص شد و شما شدی پسملی عمه..... تو سونو گفته که شما تا الان 15 هفته و پنج روزته که البته با ا...
25 تير 1393

مهمان

سلام جیگر عمه دیشب مامانی تو ماه مهمونی خدا مهمون داشت..... مامانی کلی خسته شد البته میدونم شما فسقلی عمه جون هم خسته شدی...... آخه اثراتش روی مامانی نمایان شد...... مامانی بهم گفت وقتی داشته کتلت درست میکرده انگار فشارش اومده پایین سرش گیج رفت...... گفت سریع دراز کشیدم بهتر شدم...... بعد افطار هم من و عزیزجون رفتیم خونشون تا تو ظرف شدن کمکش کنیم....... اخه مهموناش دوستای باباجون بودن کسی از خانوم ها نبود.... این پسر جینگلی ما یعنی امیررضا هم با دوستای دایی جون کلی بازی کرد و بعد از تموم شدن کارا من و مامانی و امیررضا و عزیزجون پیاده اروم اروم طوری که خیلی شما اذیت نشی اومدیم خونه عزیز جون اینا...... عزیز دل عمه قد...
23 تير 1393

هفته چهاردم

سلام به عشق عمه این هفته شما چهارده هفتت تموم میشه.......جون دلم دیگه داری بزرگ میشی و از عدس بودن در میای مامانی این هفته رفت دکتر و باز صدای اون قلب نازت رو شنید.....ای چقده تند میزنه.......هر زدن قلبت مامان و بابا رو به وجد میاورد..... الهی فدات بشه عمه که  تا دو هفته دیگه مشخص میشه که شما اقا پسری یا دختر طلا.... هر چی هستی الهی سالم باشی و صالح..... دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم
20 تير 1393